دیوانه ها!!قسمت 28 ام....تقدیم به آقای HGWXX/7

دیوانه ها ....

قسمت 28 ام.....

کاری از دکتر آژیدهاک....

یا چگونه یک گفت و گوی تلفنی به (...) ختم شد؟!؟!

با حضور افتخاری:دکتر آژیدهاک!!

این گفت و گو با کمال افتخار تقدیم می شود به آقای HGWXX/7


 

 

-الو؟!

-ممد بدو...

-چی شده داداش رضا؟

-بدو که دعوا شده....بدو...

-دعوا؟!؟!کی با کی؟!؟! دارن می زننت؟!؟!نامرد ا چند نفر به یکی....راست میگید بیاید تک به تک بزنیم......بذار برم قفل فرمونو بیارم....

-بابا چرا هول میشی؟!؟!من که با کسی دعوام نشده...

-آهان گفتم ها....تو آدم با شعور و با فرهنگی بودی....دعوا نمی کردی...منم آدم با شعور و با فرهنگیم ...دعوا نمی کنم...

-بلی...اون قفل فرمونو قرار بود پدر بزرگ مرضیه دستجردی الان بیاره؟!؟تو می خواستی بیاری دیگه...

-کی من؟!؟!من و  قفل فرمون>!؟!؟من ماشین ندارم....حالا قفل فرمون داشته باشم؟!؟!کلی وام و قرض و قوله گرفتم تا یه موتور تونستم بگیرم...

-مگه موتور خریدی ؟!؟

-آره...

-آخه گورخر بنفش..!!نگفتی که شیرینشو بپیچونی؟!؟!بدبخت گدا زاده؟!؟

-نه به خدا....شیرینی چی؟!چه کشکی...موتورو هنوز که تحویل نگرفتم.....یه هفته دیگه بهم میدن...

-مرتیکه کثیف!!! تو تا دیروز پول نداشتی 50000 تومان منو بدی؟!حالا رفتی موتور خریدی؟!؟!کلاه بردار شارلاتان (...) و.....عوضی ...همین پول های مردمو خوردی تونسیتی موتور بخری؟!؟!خاک بر سر بی عرضه ات.....بقیه پول های مردمو می خورند که برن یه پژو 504 بخرند....خاک تو سر کثیفت...

-بابا ما همین الان داشتیم بحث فرهنگی می کردیم مثلا ها..!!!ما قرار بود بشیم الگوی جوانان این مملکت...

-ها این فرهنگ که گفتی یعنی چه؟!

-هیچی ولش کن...اسم یه سینماست....

-مرتیکه بحثو عوض می کنی؟!؟!(.....)....بی فرهنگ!....پول منو بده....

-بابا رضا جون..تو هم مشکل داری ها..زنگ زدی بهم بگی دعوا شده این همه بحثو به حاشیه و فرهنگ و (...) کشوندی...

-آهان یادم اومد..ممد بدو...دعوا شده...

- دعوا؟!؟!کی با کی؟!؟! دارن می زننت؟!؟!نامرد ا چند نفر به یکی....راست میگید بیاید تک به تک بزنیم......بذار برم قفل فرمونو بیارم....

-اینا رو که یه بار گفتی.....سگ !میگم من دعوام نشده...

-کی با کی دهواش شده پس؟!

-جدس بزن...

- تو خونتون؟!/

-نه..

- تو خونشون؟!؟

-نه...

-تو خونمون؟!؟

-نه...

-تو روحت!

-نه...

-تو روح پدرت...

-نه....وایسا بینم؟!؟!مرتیکه (...)! چی داری میگی....به پدر مرحوم من چی کار داری!؟!تف تو ذات پدرت؟!؟

-تو به پدر مرحوم من چی کار داری؟!؟!

-خودت به پدر مرحوم من چی کار داری؟!؟

-تو اول شروع کردی...

-بس کن دیگه...یادته بابا قبل مرگش گفت انقدر با هم دعوا نکنیم؟!؟!

-آره...

-خب بس کن دیگه...هر بار زنگ می زنی همش داریم دعوا می کنمی..ناسلامتی داداشیم ها...

-من مخلصتم داداش...اصلا اون 50000 تومان فدای تار موی گندیدت.....این شا الله انقدر پول مردمو بخوری که بتونی علاوه بر 504 بتونی مدل بالاترشم بخری...اصلا 505 ام بگیری....506 ام بگیری...

-خب بسه..بامزه نشو....بی مزه..کاری نداری بری بمیری؟!؟!

-می خواستم بگم دعوا شده...اون جمله قبلی رو دوباره بگی ها می زنم اینجا.....

-باشه خب..کی با کی؟!

-حدس بزن...

-نادر و سیمین؟!؟!

-نه..دیوانه اون که فیلمه...

-محمود و اسفندیار؟!؟!
-نه...اون که بعدا فیلم میشه...

-رضا یزدانی و یغما گلرویی؟!؟!

-اونا که خیلی وقته دعواشون شده با هم.....یغما هم زد و رفت ایتالیا.....رضا هم برای اینکه تنها نباشه زنگ زد گفت مش رمضون از دهشون بیاد پیشش...

-پت و مت!!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

-نه..

-پس کی؟!/کشتی منو...

-دعوا شده تو ورزشگاه آزادی..

-ا؟!مگه بازی پرسپولیس استقلال چند هفته پیش نبود؟!

-خب چه ربطی داره؟!؟!

-خب همیشه اون موقع ها دعوا میشه دیگه...

-تو مثل اینکه خیلی پرتی ها.....دیگه سر اون بازی که دعوا نمیشه.....طرفدارهابا فرهنگ شدند....الان جدیدا تو بازی های دیگه دعوا شده...

-بازی کی با کی بود حالا؟!؟!

-پرسپولیس و استیل آذین..

-حالا سر چی دعوا شده؟!؟!باز دایی قاطی کرده؟!باز یکی با مشت زده تو صورت علی دایی؟!؟!باز طرفدارا فحش دادن به دایی؟!؟!باز زیر اب دایی رو زدند؟!؟!باز اون 700میلیون تومان علی دایی رو خوردند...باز..

-بس کن !!!چه گیری دادی به علی دایی...

-آخه همیشه در دعوا ها پای یک علی دایی در میان است..

-آره اتفاقا این دفعه هم تقصیر علی دایی بود...

-قشنگ تعریف کن..بگو ببینم چی شد؟!کی زد و کی خورد؟!؟!

-ببین بازی 1-1 بود...سوشا(دروازه بان استیل!) هی وقت کشی میکرد و خودش رو می انداخت رو زمین....دقیقه 93 توپو گرفت..همین جوری بیخودی...الکی..

-الکی؟!

-آره..

-الکی بگم جدا شیم...تو بگی که نمی تونم...من فقط...

-مردک جلف!!دارم حرف می زنم...

-ها!!!خواسم پرت شد....ببخشید بگو..

- داشتم می گفتم الکی خودشو انداخت رو زمین گفت ای وای.....ملت به دادم برسید...رباط پام پاره شده....مردم...بعد توپو بیخودی انداخت تو اوت...و خوابید رو زمین...

-بی تربیت!!

-چرا؟!؟!

-مرتیکه رو زمین خوابیده...جلو چشم اون همه تماشاگر...

-ها؟!؟!

-هیچی ولش کن...بعدش چی شد..

-خب دیگه...طبق قوانین فیر پلی!!...

-زیر دیپلم صحبت کن..

-راستی تو مگه دیپلمتو هنوز نگرفتی؟!؟!

-چرا بابا دکترامم گرفتم...اما اندازه یه دیپلمه هم نمی فهمم..حالا می گفتی..

-آهان...آره..همون بازی جوانمردانه...باید پرسپولیس توپو می داد به حریف....اما علی دایی یهو داد زد سپهر...

-یعنی منو صدا زد؟!؟!

-دیوانه تو که ممدی....

-نه رضا جان..من آژیدهاکم....صدام زدی اومدم ببینم چی میگی..

-ا؟!دکتر شمایی؟!؟!نه دکتر..شما راحت باش....برو استراحتتو بکن....شمارو همون دکتر صدا می کنم...

-اگه مشکلی هست به من بگید ها...آرامش در دیوانه خانه حرف اول رو می زنه...

-نه دکتر جون...شما تشریفتو ببر...

-خب بعد چی شد...

-ممد خودتی؟!؟!

-آره..

این دکتر دیونه رفت؟!؟!

-آره..

-داشتم می گفتم..دیگه..داد زد سپهر.حیدری رو میگم دکتر ها...!!نیای وسط مکالمه مون!..داشتم می گفتم علی دایی گفت: سپهر..بیا اوتو بنداز...سپهر اومد اوتو انداخت همون توپ رفت تو گل...

-خب..

-بعد هیچی دیگه..استیل آذینی ها ریختن سپهر رو زدن..بعد دعوا شد....علی دایی داد و بیداد کرد..سوشا گفت خدا هم اون بالا هست..دو نفر اخراج شدند...طرفدار ها علی دایی رو تشویق کردند....داور یه مورجه رو اون وسط زمین کشت...یک تماشاگرم با دست زد تو صورت مامور حراست ورزشگاه که الان اون مامور کور شده...یه چشم نداره..

-چرا شایعه درست می کنی؟!؟!بیخودی؟!؟!حالا الان چی شده...

-هیچی دیگه..بعد بازی سوشا گفت در بچگی الگوی ورزشیم علی دایی بود...الان دیگه الگو ندارم..علی دایی گفت خوب کردم..خیلی ببخشید البته ها....بازم از این کار ها می کنم..اصلا تیم ملی هم مال بابای منه....آقای حاج رضایی گفت با این کار ها فرهنگ ایران زیر سوال رفته...

-واقعا به خاطر 3 امتیاز آبروی خودمون رو بردیم..

-واقعا همش به خاطر 3 امتیاز بود ها....این بود اون آرمان ها و فرهنگ های ما؟!؟!

-به خاطر 3 امتیاز چه قدر زود چهره واقعی خودمون رو نشون دادیم...

-واقعا کجای دنیا می تونه چنین اتفاقی بیفته؟!به خاطر 3 امتیاز...

-بابا اینم یه بازی فوتباله و فقط 3 امتیاز داره....آدم که نباید شخصیت خودشو ببره زیر سوال...

-واقعا چرا فقط تو مملکت ما با اینهمه  تاریخ و تمدن باید چنین اتفاقی بیفته؟!

-بسه دیگه...یاداین تبلیغ ها و برنامه های تلویزیون و اون پیام اخلاقی هاش افتادم!!میگم بازی چند شنبه بود؟!

-جمعه...

-مرتیکه(...)!!! تو می مردی زنگ بزنی بگی حیوون...بشین پای اون کوفتی بازی فوتبالو ببین...

-اصلا به تو چه؟!؟!کثافت کثیف؟!؟!ها؟!؟!شتر مرغ زاده...

-3 روزه دعوا شده(....)! بعد به من نمی گی...به خدا دست رو علی دایی بلند می شد می رفتم ورزشگاه  رو صاف می کردم می اومدم...

-مگه کسی جرات داره دست رو علی بلند کنه....تا من اینجام...مث شیر..

-آره اونم توی ترسوی بدبخت...

-بدبخت خودتی بی فرهنگ کثیف...

-من بی فرهنگم؟!؟!خوبه دو روزه از دهاتتون پا شدی اومدی شهر نشین شدی ها...

-به من میگی دهاتی؟!؟!دهاتی عمته....پدرته...زنته...مرتیکه(...)!!

-صبر کن...صبر کن...اگه می خوای فحش بدی...صبر کن برنامه رو همین جا تموم کنیم...اخر شبه الان برای بچه ها بد آموزی داره...

-باشه پس کاری نداری..!؟!

-صبر کن جکمو بگم بعد برم...

-بگو...

-میگم بیژن پاکزادم مرد و این جنتی نمرد....ها ها ها ها ها ها...

-مرتیکه (...)! بینمک لوس......زرافه بال دار بد بخت(...)!!!

 

 

و این گفت و گو ی فرهنگی در همین مکان و همین زمان به پایان می رسد!..

 


پیشنهادات:

ببینید:فیلم "زندگی دیگران".....یک شاهکار آلمانی...برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان در سال ۲۰۰۶..... آقای HGWXX/7  که این گفت و گو به او تقدیم شد نام مستعار شخصیت اصلی همین فیلم است...این فیلم را از دست ندهید..!

بشنوید:آلبوم جدید سهیل نفیسی..با نام چنگ و سرود....برای حمایت از این خواننده بسیار خوب کشور آلبوم را اوزیجینال خریدیاری کنید.....عرضه در کتابفروشی های معتبر ایران...

 

تا هفته آینده....امیدوار باشید و +!

 

+به دلیل اینکه دوستانی بخش نظرات این وب را با چت روم اشتباه گرفته اند از این به بعد بر خلاف میل باطنی نظرات تاییدی خواهند شد....و فقط نظرات انتخابی تایید می شوند!!

لازم به ذکر است که تایید نظرات انتخابی توسط متخصص معروف نظر شناسی(دکتر آژیدهاک) انجام می شود...

خوش باشید!

دیوانه ها....قسمت 27 ام...تقدیم به روح بزرگ سیدنی لومت...

دیوانه ها....

قسمت 27 ام....

یا چگونه یک کودک 5 ساله ۱۱۸ را سر کار می گذارد؟!!

این قسمت با کمال افتخار تقدیم می شود به روح بزرگ مرحوم سیدنی لومت....کارگردان بزرگ فیلم هایی چون 12 مرد خشمگین...بعد از ظهر سگی.... سرپیکو...و پیش از آنکه شیطان بفهمد تو مرده ای..


 -راهنمای 1408 بفرمایید...

-الو...سلام..ببخشید 118؟!

-بلی..عمو جون...بفرمایید...

-ببخشید می خواستم شماره صدا و سیما رو ازتون بگیرم...

-آخی...برای چی عمو؟!

-یه کار خصوصی دارم با آقای صدا و سیما...

-آخی...چند سالته عزیزم؟!

-من 5 سالمه...

-آ قربون قدت برم من....با صدا و سیما چی کار داری عزیزم؟!

-می خواستم ازشون تقدیر و تشکر کنم...به خاطر برنامه های زیبای عید نوروز...مخصوصا کلاه قرمزی و آقای حمید جبلی و ایرج طهماسب عزیز.....که نه تنها من...بلکه خیلی از بزرگسالان رو دوباره با تلویزیون ملی صدا و سیمای اسلامی ایران آشتی داد...

-عزیز دلم؟!این همه کلمه سختو کی بهت یاد داده؟!؟!

-عمو شهرامم.....آخه اون معلم زبان فارسیه....

-آخی...خب عزیزم..بیخیال..... اصلا شما که نمی تونی زنگ بزنی اینجوری با صدا و سیماحرف یزنی....باید بگی یه  بزرگترت بیاد زنگ بزنه.....اون ها بهتر حرف می زنند.و.آفرین عمو..

-مطمئنید؟!

-بلی..

-پس من بگم عموم زنگ بزنه!؟!

-بلی...عموتون زنگ بزنه بهتر است...

-اخه عموم زنگ بزنه میگه:مرتیکه ضرغامی(....)......(....)...با اون برنامه داغونش...با اون سریالش که شمالی های محترم کشورمون رو مسخره کرده....اون سعید آقا خانی (.....) هم که فقط بلده همینو بسازه...اونم از کریستوفر نولان بیکار با اون فیلم بی سر و تهش که ما آخرم نفهمیدیم آخر القا چی شد....حقشه که تو اسکار تحویلش نگرفتند...

-اینا حرف های همون عموته که معلم زبان فارسی بود؟!؟!


-نه اون  عمو شهرام بود...این عمو بهرامه...یه 3 سالیه برای امرار معاش و در آوردن خرج زندگی داره دزدی ...نزول خواری...و هزار تا کار دیگه میکنه...6 ماهی هم رفت حبس فکر کنم...اما به همه گفت رفته بودم تایلند....جنس وارد می کردم...

-بعد تو خودت همه این چیزها رو خودت تنهایی فهمیدی؟!؟!

-نه...عمو مهرامم بهم گفت...آخه می دونید عمو مهرامم از هر چی که تو فامیل اتفاق می افته خبر دار میشه..یه مدت جاسوس بوده....

-بنازم به این فامیل...عزیزم...کاری دیگه نداری....؟!118 رو مشغول کردی 1 ساعته...

-ولی شما هنوز جواب منو ندادید...

-آهان..شماره صدا و سیما...ببخشید نمیشه...الان صدا و سیما تعطیله...

-چرا دروغ میگید؟!امروز که نه جمعه است....نه 5 شنبه ...نه بین التعطیلین...نه قبل تعطیلیه..نه بعد تعطیلیه...نه 1 هفته مونده به عیده که تعطیل باشه......نه یکی مرده ...نه یکی اومده...نه یکی رفته....نه جشنیه نه عزاست....نه هوا آلودست...همه چی آرومه...زندگی به این خوبی...چی چیش تعطیله؟!؟!

-گیر عجب بچه سمجی افتادیم ها....

-بچه خودتی ...مرتیکه (...)! دیوانه زاده...بدبخت... کره خر ماهی...

-ااا.....عمو چون شما گفتی چند سالته؟!؟

-5 سال...

- پسر جان..!من همسن تو بودم 20 سالم بود..!!....این حرفای زشتو کی بهت یاد داده؟!/

-عمو پرهامم....آخه می دونید؟! این عموم یه مدت داشته یک تحقیق راجع به ناسزا ها و تاثیرشون روی حافظه انسان ها می کرده....واسه همین خیلی ناسزا بلده...مثلا جالبه بدونید که 93 در صد انسان هایی که به طرف دیگر هنگام فحش دادن می گویند:(....)...حافظه بالاتری نسبت به افرادی دارند که به دیگران می گویند(....)!!

-ماشالله..بنازم به این تحقیق.....شما چند تا عمو داری؟!؟!

-یه 12 تاشونو که دیدم....5 تاشون هنوز ندیدم...چون وقت نشده تو این همه سال عید دیدنی بریم خونشون....13 روز عیده دیگه....3 تاشونم مردند...

-واقعا دست گلتون درد نکنه...و خسته نباشید میگم به مادربزرگتون!...عمه  چند تا داری؟!

-هیچی...

-واقعا آفرین.....کلا خانواده مردانه ای دارید...

-بلی...حالا شماره صدا و سیما رو می دید یا باعمو هام بریزم 118 رو تصرف کنیم؟!؟

-نه ترو خدا....با این تعداد عمو 118 رو که هیچی....بیت رهبری رو هم میشه گرفت..

-نه دیگه...اونقدر نمیشه..اونجا امنیتش خیلی زیاده...ضد اتمی داره...ضد زلزله است...این زلزله ها که 3 تاش تا حالا  ژاپن رو نیست و نابود کرده اونجا تاثیر نداره..بعد دیگه....ضد سیل....ضد سونامی...ضد طوفان...ضد آتشفشان....ضد هجوم ملخ....ضد ویروس....

- وایسا ببینم.....تو اینا رو از کجا می دونی؟!؟

-اخه عمو فرجامم..

-کی؟!؟!؟کی؟!؟

-عمو فرجامم..

-عزیزم فرجام که اسم زنه...

-نه می دونم...آخه اسم پسر با وزن شهرام و بهرام و ... کم اومد...مجبور شدن اینو بذارن روش..بیچاره انقدر تو مدرسه تحقیرش کردن...همه بچه ها بهش می گفتند:فرجام سر انجام....سرانجام فرجام..

-چی؟!

-آخه بهتون نگفتم...فامیلی ما سرانجامه..

-عزیزم.. اسم خودت چیه؟!

-شنگول...

-چی؟!؟

-شنگول..

-حتما می خوای بگی اسم خواهرتم منگوله...

-بلی..

-عزیزم...شنگول و منگول که قصه است...شنگول و منگول و حبه انگور قصه اند..

-نه خیرم..هیچ چیش قصه نیست...من 3 تا خواهر و برادر دارم...خودم که شنگولم.....با خواهر و برادرام میشیم شنگول و منگول و حبه انگور و کارلوس...

-کارلوس؟!؟!

-بلی..پدر من به دلیل علاقه شدید که به کارلوس  داره این اسمو رو برادر کوچیکهمون گذاشت..

-کارلوس کرش که تازه دو روزه اومده تو فوتبال ایران...حالا معلوم نیست طرف نتیجه می گیره...یا نه..همه مربی ها رو همین طوری بیخودی الکی انقدر گنده می کنیم بعد که نتیجه نگرفتن هزار تا فححششون می دیم..دیگه...مشکل از خود ماست....

-کی اصلا حرفی از این مرتیکه پولکی زن ذلیل زد؟!منظور نظر من از کارلوس...همون کارلوس سانتانا بود...

-این زن ذلیلی رو هم حتما عمو پیامت که تو کار تحقیق راجع به زن ذلیل های معروف دنیاست بهت گفته...

-نه....اتفاقا...البته عمو پیام که دارم...اما اینو تو روز نامه خوندم...

-آخی..عمو ....تو تو 5 سالگی چظوری روزنامه می خونی؟!مگه سواد داری؟!

-به به...آقا رو باش....من دانشمند هسته ای جدید ایران هستم...طرح های عمرانی من ایران رو آباد کرده....

-ا...!!!شما همون کودک 5 ساله ای!؟!

-بلی..

-همون کودک 5 سالهه که...

-بلی خود خودشم...

-عمو شنگول عزیزم..!زود تر می گفتی کی هستی....شماره صدا و سیما که هیچی....شماره...(...)!! هم بهت میدم عزیزم..

-ممنون آقا...یه جک بگم برای حسن ختام برنامه؟!

-بگو..

-یه روز به لیلا اوتادی میگن بیا تو فیلم جدید اسکورسیزی با جود لاو   بازی کن...میگه:نمی تونم چون پام شکسته...دو روز بعدش میره قراداد اخراجی ها 3 رو می بنده....ها ها ها...ها ها ها...

 


این گفت و گو در همین مکان و همین زمان به پایان می رسد!

 

با عرض پوزش از دیوانگان محترم به خاطر یک روز تاخیر!

امیدار باشید و +!!

 

 

یک فروند پیام بازرگانی.....آگهی....پیشنهاد...... و جمله های فلسفیانه...

یک فروند پیام بازرگانی.....آگهی....پیشنهاد...... و جمله های فلسفیانه.... تقدیم به روح بزرگ الیزابت تیلور..(برای شادی روح مرحومه اجبارا صلوات)

 

 


به جای اینکه چندین فیلم در سینما ببینید..."جدایی نادر از سیمین" را چندین بار در سینما ببینید....(گروه آموزشی فرهادی...گاف)

 


 به یک عدد صندلی خالی جهت نشستن بر روی آن نیاز مندیم...(یک پیرمرد در متروی تهران)


 

دیگر نگران نباشید.....

دماغ گنده ای دارید؟!؟!صورتتان جوش های چرکی دارد؟!؟!مشکل ریزش مو دارید؟!از کوتاهی قد رنج می برید؟!؟!مشکل ........دارید؟!

به پیش ما بیایید...ما شما را  دوباره باز سازی می کنیم..

 

 

  قبل از عمل                                    بعد از عمل

(با تشکر....برنامه فتوشاپ)


پیشنهاداتی برای خواندن............ برای هر وقت که وقت داشتید!!

 

سفر در اتاق تحریر..........نوشته پل استر......ترجمه مهسا ملک مرزبان.......نشر افق

(انقدر از فضا سازی..داستان و شخصیت های کتاب خوشم آمده است که با خودم عهد بستم اگر روزی کارگردان شدم فیلمی بر اساس این کتاب بسازم...!)

 

 

مرد در تاریکی............نوشته پل استر......ترجمه الامه دهنوی........انتشارات مروارید

(داستان مردی که وقتی خوابش نمی برد برای خود داستان می گوید!)

 


 هنگامی که زمین یک بار به دور خورشید می گردد سال تحویل می شود...

(گالیله)

 


 

و سرانجام....

فرج الله سلحشور تقدیم میکند...

فیلم مستند سینمایی"جدایی علی از محمود".....کارگردان:اسفندیار رحیم مشایی

اکران در تهران و شهرستان ها همزمان با اکران در بیت رهبری..


 

به یک عدد فیلمساز ژانر تخیلی برای ساخت فیلم مستند نیازمندیم...(وزارت فرهنگ و ارشات)

 


 گمشده...............گمشده.......گمشده....................گمشده.........

 یک عدد مرد قوی هیکل...خوش تیپ........خوش اندام....جرج کلونی..رزمی کار...بادی بیلدینگی....بازو سیلوستر استالونه ای.....جومونگ......مرد تنهای شب... دل ربا...دل سوز.....دل نازک...مهربان...فدا کار.......عاشق پیشه...خجالتی....زن ذلیل...خاک بر سر....بی شعور..آشغال...(....) مگه با تو نیستم؟!کدوم گوری هستی؟!برگرد مث بچه آدم بیا خونه می خوام برم بیرون کارت سوختم دستته....

امضا:همسر مهربانت


 و سرانجام...افتخار ملی...برای سربازان غیور وطن...

عامل اصلی گم شدن مجسمه ها امروز صبح دستگیر شد.....

کریس انجل....

امروز صبح....سربازان غیور وطن توانستند این موجود سخیف را در حالی که در حال دزدیدن آنتن برج میلاد بود دستگیر کنند...

به گزارش 20:30 این موجود بیگانه  گفت:آنتن خونمون خراب شده بود...خیلی وقت بود که فوتبال ها رو از خونه همسایمون می دیدم..پیش خودم فکر کردم هم آنتن را بر می دارم هم به همه دنیا نشون میدم که من تنها کسی هستم که می تواند در ایران دزدی کند!!ای کاش این کارو نمی کردم...

این موجود کثیف همچنین به جنایت های کثیف دیگری همچون:دزدیدن قطعه ای از خط متروی تهران....ریزش داربست متروی میرداماد در سال گذشته.....دزدیدن ماشین های پلیس به منظور زیر گرفتن آحاد ملت...... افتادن بمب اتم روی هیروشیما.....11 سپتامبر.....سونامی ژاپن........زلزله بم.......قتل زن ناصر محمد خانی.....تحریم اقتصادی.........و سوزاندن سینما رکس آبادان اعتراف کرد...

این موجود انسان نما هم اکنون در بازداشتگاه کهریزک در حال خوردن نوشابه می باشد..


 به یک بازیکن...ترجیحا اسم و رسم دار و سابقه دار...داری القابی چون هواپیما..هلی کوپتر...(کفتر هم باشد قبول می کنیم)....ترجیحا مصدوم...و با حقوقی بالا  جهت پر کردن پست مهاجم نیازمندیم.....

امضا:علی دایی


 و سرانجام.....انتظار ها به سر رسید...

اولین قسمت دیوانه ها در سال 90....یا فسمت 27 ام دیوانه ها....

با حضور افتخاری:مارتین اسکور سیزی.....و لیلا اوتادی(با پای شکسته!!)

هفته آینده....۲۲ فروردین.....ساعت 22:00 ...به وقت ایران...

نوشته دکترآژیدهاک..

 


 

 

زندگی  مانند سکه دو رو دارد..یک روی آن خط است...یک روی آن شیر...

(برلوسکونی)


 

 

پ.ن:نظرسنجی کدام کارگردان با جوگیریسم کامل ملت ایران! به پایان می رسد و اصغر فرهادی با ۳۲ رای در رتبه نخست....بهرام بیضایی با ۱۳ رای در رتبه دوم و مسعود کیمیایی با ۷ رای در رتبه سوم قرار گرفت.. و بهروز افخمی با ۰ رای محبوبیت خود را به عالم دیوانگان نشان داد!!

رای خودم:بهرام بیضایی

در نظر سنجی جدید شرکت کنید!!


 

 

 

 

 

****بعدا نوشت:امروز صبح کریس انجل به جنایت دیگری اعتراف کرد و آن دزدیدن قالب وبلاگ دیوانه خانه شماره ۵ بود.....

لازم به ذکر است که دکتر آژیدهاک این موجود کثافت را بخشیده است...****

پسر عموی خاله زن دایی شوهر عمه سرایدار خانه کورت ونه گات یکی از اجداد کیست؟؟!!

پسر عموی خاله زن دایی شوهر عمه سرایدار خانه کورت ونه گات یکی از اجداد کیست؟؟!!

یا

چرا آژی دهاک ۱۰ روز زود تر بازگشت؟!؟!

 این دست نوشته با کمال افتخار تقدیم می شود به روح بزرگ دیوانه ترین کارگردان دنیا...کویینیتن تارانتینو...که همین چند روز پیش تولدش بود...


 

دیوانگان محترم...

باعرض سلام  و تبریکات عید نوروز و آرزوی سالی خوش برای شما  و هر سال بهتر از پارسال و پارسال دوست امسال آشنا و هر سال بد تر از پارسال و سال به سال پیر تر می شی و .....از این دست حرفای تکراری و تعارفات بیخود و بی دلیل و بی مزه رد می شویم و می خواهم یک بار جدی حرف بزنم(البته نمی توانم!) و بنویسم(باز هم نمی توانم) از هر چه که در این دنیا گذشت و سر را به سوی مرغزاری دیگر می چرخانیم تا هم از دست هر چی حرف تکراریه راحت شویم هم گردنمان کمی گرفته است..یک ذره باید نرمش کنیم..دکتر(خودن را نمی گویم...یکی از همین دکتر قلابی ها که حسابی اسم و رسم هم به هم زده اند را می گویم) به ما گفته است خوب می شوی(البته ما همیشه خوب هستیم..منظور از خوب در این مکان بهبود می یابی است)...این ها عوارض عملت(همان جریان عمل ابرو که در گفت و گوی قبلی بهش اشاره کردم!) است...روزی 5 دقیقه باید سر را به سمت چپ...و 5 دقیقه به سمت راست  بگردانیم...بعد از بالا به پایین...از پایین به بالا تا کمی دردش آرام گیرد..

اما از حرف سلامتی و تن سالم و عقل سالم در بدن سالم و تنت سلامت باشه پسر جون و سلام سلامتی می آورد وهفته نامه سلامت و سلامت کو پسر؟! و هزاران حرف تکراری و بیخود و بی دلیل و بی مزه دیگر رد می شویم و سعی میکنیم که دیگر به بی راهه و حاشیه و جاده خاکی و زمین خاکی که خیلی از فوتبالیست های خوب(نه این دوزاری ها که دروازه خالی رو گل نمی کنند وفقط پول می گیرند و زود به زود مصدوم می شوند) از همین زمین ها شروع کرده اند نرویم و همین جوری راه خودمان را ادامه بدهیم و برویم و  به مسیر و مقصد نهایی همه ما ملت مسلمان ایران که همان رسیدن به عزت و سر بلندی و افتخار و انرژی هسته ای و پول و مقام و ثروت و پست و ریاست بر کل جهان است برسیم!

باز هم نتوانستم به حاشیه نروم..همین جا از تمام شما دیوانگان عزیز عذر می خواهم چرا که عذر خواهی باعث می شود که به شعور طرف مقابل احترام گذاشته شود و عذر خواهی کار نیک و خیر و پسندیده ای است و انسان با عذر خواهی خود را کوچک نمی کند بلکه خود را بزرگ تر هم می کند و عذر خواهی عزت نفس به همراه دارد و انسان مسلمان عذر می خواهد(امام خمینی) و عذر ت رو نمی پذیرم و هزاران حرف بیهوده و تکراری و بی دلیل و بی مزه دیگر که اگر بخواهم بگویم می توانم تا زمانی که نیروگاه ژاپن در حال تولید اتم های سمی  و پخش آن ها بر فراز کشورش است و خاک و آبش آلوده است از این حرف ها بگویم و خسته نشوم زیرا خستگی معنا ندارد و خستگی تنبلی به همراه می آورد و خسته شدن مساوی بد بختی است و..

دیدید؟!نگفته بودم دو دقیقه که  میخواهم جدی حرف بزنم نمی توانم؟!برای اینکه جد اندر جد ما همه شوخ طبع و طناز و نقاد و منتقد و انتقاد گر و مسعود فراستی(خدا نکنه!!) بوده اند و هر چی می گفتند به هجو و طنز بوده و همیشه لبخند بر لبان ملتی که به حرفشان گوش می داده اند قرار می داده اند!!!

تعریف از خود نباشد یکی از اجداد دور  ما پسر عموی خاله زن دایی شوهر عمه سرایدار خانه کورت ونه گات مرحوم بوده است...شاید از همین جا بوده که ما هم کورت ونه گات خوان شده ایم ...شاید از همین جا بوده که کورت ونه گات همیشه از جمهوری خواه ها بدش می آمده است و شاید از همین رو بوده است که جایزه نوبلی که حقش بود بگیرد و نگرفت را پیشاپیش به من تقدیم کرد و همیشه سیگار بر لبانش بود حتی تا زمانی که از این دنیا رفت...بلی رسم روزگار چنین است..

امیدوارم ناراحت نشده باشید و پیش خودتان نگویید که این دیوانه چه می گوید و ببین چه جوری یک ملت را سر کار گذاشته است....من نمیدانم؟!بد است من همه ملت ایران را سر کار بگذارم؟!بد است که مشکل بیکاری را به همین راحتی حل کردم؟!؟!بد است که برای جوانان مردم شغل جور کرده ام...؟!ما دیگر مشکل نداریم....زندگی که خوب است...ایران که بهشت است....همه که دارن شیرجه می زنن توی استخر خوشبختی چرا که یک استخر بزرگ وجود دارد که 70 میلیون گنجایش دارد اما هیچ کس نمی داند که آن استخر خالی از آب است...

آه خدای من....تشبیه و استعاره و کنایه  و .. را هم که در زبان فارسی و ادبیات فارسی هر چه خواندیم و حفظ کردیم و  یاد نگرفتیم حالا فهمیدیم چیست.....فهمیدیم که..

باز هم به حاشیه رفتم...کاریش نمی شود کرد..فوتبال حاشیه دارد...فوتبال در گیری و دعوا دارد...فوتبال فحش شنیدن و دادن در ورزشگاه ها را دارد..فوتبال صندلی شکستن پس از دربی(شهرآورد جدید) را دارد....فوتبال دربی اعصاب خرد کنی دارد....دربی که امسال طرفداران تیم محبوبش را نارحت و عصبانی کرد...دربی که دیگر  در آن تبانی نمی شود...تبانی که دیگر در آن از مساوی خبری نیست...مساوی که دیگر در آن خبری از مساوات نیست...مساواتی که خبری از عدالت نیست...عدالتی که ..

بیخیالش..

آمدم که در باره بازگشت قبل از موعدم تعریف کنم اما به کجا رسیدم..

 امیدوارم در این مدتی که نبودم به همه شما دوستان خوش گذشته باشد....و اگر مسافرت رفتید بنزین کم نیاورده باشید یا اگر بنزین کم نیاوردید پول کم نیاورده باشید یا اگر مایه دار و پولدار بودید و با هواپیما به سفر  رفته بودید به سلامت بر زمین نشسته باشید یا اگر در هر جای ایران بودید و به هیچ مسافرتی نرفتید از برنامه های وزین تلویزیون ملی و غیر ملی! لذت برده باشید یا  هزاران "یا"ی دیگر که تا زمانی که ژاپن در دست تعمیر یا بهتره بگم تاسیس است می توانم از این "یا" ها اضافه کنم...

 

از همه شما دوستان عزیز سپاس گذارم که هیچ وقت دوست کوچکتان(خودم رو می گویم!!)را فراموش نکردید و در همه این مدت با دیوانه خانه خودتان همراه بودید...به قول استاد شجریان که می گوید:همراه شو عزیز...همراه شو عزیز...تنها نمان به درد...کین درد مشترک درمان نمی شود.. یا فردی دیگر که می گوید:هیچ کس تنها نیست...همراه اول....یا فرد دیگری که می گوید همکاری...همیاری...سازندگی...جهاد اقتصادی.....فشار اسلامی...تحمل ملی..

 

دوستان از این هفته دوباره دیوانه خانه روال عادی(عجب تئاتری بود!!) خودش را به خود می گیرد و هر هفته سه شنبه ها راس هر ساعتی که در اینترنت بودم آپ می شود...

چندین قسمت دیوانه ها در سال جدید داریم تا به فکر تغییر و تحولی در عرصه وبلاگ نویسی باشیم چرا که از اتاق فرمان به من می گویند که برنامه ات تکراری شده است و حرف هات تکراری شده است و تکرار برنامه رو کمتر پخش کنید و دیوانه خونه ات رو ببند برو تو سینما فیلم بساز(البته من عین این کارگردان ها و روشنفکر هایی که یک شبه کارگردان نما و روشنفکرنما شدند و فیلم هاشون میلیاردی فروش می کنند نیستم) و دیگه به حرفات نمی خندیم و حنات دیگه رنگی نداره و حنا خانوم دل من...یه جای قصه انگار منتظر شما بود...

یاد ابی عزیز افتادم که در البوم جدیدش فقط از عشق خوانده است...آلبوم "حس تنهایی" را اگر توانستید و دوست داشتید  دانلود کنید و گوش کنید و عاشق شوید..

دیگر حرفی ندارم..نه اینکه نداشته باشم...اما گوش برای شنیدن و چشم برای خواندن و حوصله برای نوشتنش نیست..حرف هایم(مونولوگی شد!) را با کاریکارتوری زیبا به سنت وب قبلیم در گوشی از توکا نیستانی به پایان می برم...

تا برنامه آینده...امیدوار باشید و +!

 


 پ.ن:حالا فهمیدید که چرا ۱۰ روز زود تر برگشتم؟!

 

پیشنهاد ویژه:حتما ببینید:در  تعطیلات نوروز توانستم آخرین ساخته کلینت ایستوود ...فیلم آخرت)Hearafter) را ببینم...نمی دانم چه بگویم....این شاهکار را نمی توانم با قلم توصیف کنم...کلینت ایستوود دیگر استادی خودش را اثبات کرده است...اما با این فیلم ثابت کرد که در سن 81 سالگی هنوز حرف های زیادی برای گفتن دارد....فقط دوست دارم شما هم این فیلم راببینید و به تماشای سه شخصیت مختلف در سه نقطه مختلف از دنیا و مقابله آن ها با مرگ رو به رو شوید  و در لذتی که از فیلم بردم سهیم باشید....