دیوانه ها...

قسمت 37 ام..

یا چگونه یک گفت و گوی تلفنی به یک جست و جو برای پیدا کردن یک شخصیت که دیگر در دنیا مهم نیست ختم شد؟

نوشته :دکتر آژیدهاک

این گفت و گو با کمال افتخار تقدیم می شود به  حسن معجونی عزیز..

اسپانسر های محترم این قسمت: ایرانسل و شامپو صدر صحت...


 -الو؟!

-رضا بدو..

-چی شده چه خبره؟

-بدو وسایلتو جمع کن می خواهیم بریم مسافرت..

-ای بابا...باز تو زدی تو خط قسمت 34 ام دیوانه ها نوشته دکتر آژیدهاک برای خواندن اینجا را کلیک کنید!گفتی بریم کویر زمین میدن بهمون مفتی...حالا همیشه خدا کویر گرم بودا...

-آره تا ما رفتیم بارون بومد..بارون نبود سیل بود..خیابون های ما هم که داغون...چاله ها پر آب شده بود...سوار تاکسی شده بودم انگار کشتی سوار شدم..

-مردک!چی داری میگی تو؟

-مگه بارون تهران رو نمی گی؟

-نه دیوانه...کویر رو می گم...میگم همیشه گرم بود..ایندفعه آتیش بود..

-آهان..خب بگو زود تر..

-این همه رفتیم اونجا زمین که ندادند هیچی گفتند تعطیله..

-من چمیدونستم تعطیله..اما این سفر فرق داره..پاشو جمع کن وسایتلو اومدم..

-چه خبره بابا؟می خوای بری کجا؟!

- می خوایم بریم دنبال ممد..

-ممد که تویی..

-آی کیو در حد پلانکتون دریایی..خودمو نمی گم...ممد ..

-ممد حسینی؟!

-نه ..

-ممد سلوکی؟!

- نه ب..

-ممد ممدی؟

-نه دیونه...می ذاری بگم یا نه؟

-بگو..

-ممد قذافی..

-خاک بر سر بی شعورت کنند...اون که اسمش ممد نیست...معمره..

-ا؟!می گم چرا تو روزنامه ها نوشتن معمر ها..من فکر می کردم اشتباه چاپی بوده..

-اشتباه چاپی کجا بود؟تازه تلفظشم این جوری نیست کلی ضمه و فحته و کسره و تشدید داره..

-عجب ها...میگم چرا به هر کی میگم زیر لبی می خنده ها...پس این بوده..

-حالا مگه گم شده؟

-اره. شکست خورده و بدبخت شده..... حالا هم ناپدید شده...

-اهان!....پس این جریان " معمرو لولو  برد! " این بود ....آره؟!

-مرتیکه مارموش! تو مگه همین الان نگفتی تلفظش یه چیز دیگس؟

-راس میگی...نه خواستم که یه وقت فکر بد نکنی..و شفاف سازی کنم..

-آره دیگه...نکنه تو فکر بد کرده بودی؟

-ها؟!نه..م..

-نه ...صبر کن ببینم...یعنی چی؟تو فکر دیگه ای کردی؟

-نه بابا...آخه شباهت..

-به چه جراتی از این فکرا می کنی؟همین شما ها هستید که فکر های منحرف می کنید دیگه..نمی دونم شاید همین دیش و ماهواره و این ها هم کار شما ها باشه...فقر..بی عدالتی...تحریم اقتصادی..داوری جشنواره فیلم فجر.. و .

-ممد..باز تو فیلم دیدی جو گیر شدی؟دیالوگ های خودتو بگو..

-راس میگی...حواسم پرت شد...انقدر حرف می زنی یادم رفت چی می خواستم بگم..آهان...یادم اومد..پاشو...اومدم بریم دنبالش..

-ای بابا...مگه بچست که گم بشه...هر جا باشه تا قبل از تاریک شدن هوا بر می گرده خونه دیگه..

-احمق زاده...واسه اون نمی گم...الان هر کی ممدو پیدا کنه جایزه می دن بهش..

-ممد که تویی...

-مرتیکه سیفون.....همون معمر منظورمه..

-جدی؟مفتی جایزه می دند؟

-نه خیر...پول می گیرن بعدش جایزه میدن...خب مفتی میدن دیگه..پس برای چی من اینقدر دارم حرص می خورم؟

-بدو بگرد...بدو...بدو..تو آشپز خونه رو دیدی؟

-آشپز خونه بره چی کار...طرف فراریه...می..

-توی کمد لباس؟

-چی داری میگی؟..م

-توی قلکت؟

-مرتیک..

-توی کیف پولیت؟

-..

-توی داشبورد ماشینت؟

-بمیر! مرتیکه کرگدن ماهی..چی  داری میگی؟....آدمه ها...جا نمی شه که..

-چرا تو این دیکتاتور ها رو نمی شناسی...تا قبل از سقوط رژیمشون همه جا و در همه مکان ها ظاهر می شوند اما بعد از شکست به همه چیز تبدیل می شوند و استتار می کنند...گیاه...جونور...موجود..حشره... اشیا....من خودم یادمه یه مدت هیتلر استتار کرده بود خودشو به شکل یک تیر چراغ برق در اورده بود..بعد لامپش سوخت یکی رفت اون بالا لامپو عوض کنه فهمیدند هیتلره..تا اومدن بگیرنش  خود کشی کرد..

-بسه بابا..خیلی داری چرت میگی..پاشو بریم دنبالش..پیداش کنیم..تحویلش بدیم می دونی چقدر پول می دهند؟

-نه..

-ایران گفته هر کسی زنده یا مرده معمر رو پیدا کنه بیاره به مدت 3 ماه از طرح آبی و قرمز ایرانسل به صورت رایگان از ساعت 1 بامداد الی 7 صبح استفاده کنه....تازه یک عدد آهنگ پیشواز رایگان به مدت یک ماه هم به عنوان اشانتیون روش می دهند...ایرانسل...دین دین دین...دین دین دین دین دیریدین..

-این چی بود آخرش؟!

-این همین موزیکی بود که همیشه ته تبلیغات ایرانسل  پخش می شه..

مرتیکه (..)!حالا واسه من موزیکسین شده ...پاشو بریم پیداش کنیم..

-تازه شم مبلغ 100000000 دلار فقط آمریکای جهان خوار میده...مبلغ 100000000 دلار دیگه هم انگلیس میده....

-ا....می دونی با این پول ها چند تا کلاب می شه خرید؟

-آی کیو در حد جلبک..این همه کار مفید و غیر مفید می شه با این پول کرد تو میگی کلاب بخریم؟

-اره بابا...خسته شدم از بس با زنم دعوا کردم گفتم غذای خوشمزه درست کن برام..می خوام خودکفا بشم..

-البته تو حق داری...اون دست پخت زن تو رو من هم می خوردم همین چرت و پرت ها رو می گفتم..

-حالا کجا قراره بریم؟

-لیبی..

-نه بابا...جان من!؟...مردک میگم این همه آدم دنبالش دارند می گردند پیداش نکردند ...من و تو از کجا پیداش کنیم؟

-ببین..ما یک مزیتی داریم که اونا ندارند..

-چی؟

-اونا دیونه اند..بلد نیستند کجا روبگردند..

-به نکته کاملن درستی اشاره کردی..

-حالا..اولین کاری که باید بکنیم اینه که خودمونو در موقعیت معمر قرار بدیم..

-ها؟!

-یعنی برای انیکه بفهمیم کجا ممکنه رفته باشه باید خودمونو جای اون بگذاریم..الان چشماتو بنند..مثلن فکر کن که معمر قذافی هستی..

-باباته مرتیکه..جد و آبادته...عمه ته....با کی..

-بابا میگم مثلن...به صورت مجازی فکر کن..

-اهان...خب زود تر بگو..الان من معمرم..

-خب الان...فکر کن که همه ارتشت شکست خورده و داغونه...هیچی دیگه ارتش نداری..

-هم...

-بعد فکر کن که همه مردم هم علیه تو هستند و تو هیچ راهی جز تسلیم شدن نداری..

-هم..

-بعد قراره الان همه بریزن تو خونه ات...و بکشنت..الان چی کار می کنی؟کجا میری؟

- دستشویی...

-مرتیکه منحرف نما ...میگم می خوان بکشنت....الان میریزن تو خونه تو میگی می رم دستشویی؟

-آره خب 1 دارم!

-آخی...عمو شما چن سالته؟ میگم دارن میان بکشنت..میگی 1 دارم؟!

-نه دیگه..میرم دستشویی...بعد که ریختن خونه در دستشویی رو زدن میگم :"اهم"..دیگه می فهمن یکی اون توئه کسی در رو باز نمی کنه....زشته دیگه...به صورت کاملن جالبی استتار کردم با (...)!هم 2 مو انجام دادم هم پیدام نمی کنند..

-الان گفتی 1 دارم که..

-نه خب ..الان فشار اومد 2 شد..

-خاک تمام دنیا بر کله کچلت..

-باز منو مسخره کردی؟به من میگی کچل..نامرد؟دکتر آژیدهاک قول داده مو بکاره رو کلم..(اگر تشدید روی "لام" نگذارید شاید برداشت دیگری از کلمه(اینجا به تشدید نیاز ندارد!) بکنید)..بعدش که مو کاشت می فهمی...دلت بسوزه..

-جدی؟آخه میان مو از پشت سر برمیدارند...تو که پشت سرتم مو نداره...

-الان علم پیشرفت کرده...می خوان مو از حیوانات بگیرند پیوند بزنند به کلم..(تشدید)..راستی تو چی کار می کنی که انقدر مو های پر پشتی داری؟

-تا حالا شامپو صدر صحت رو امتحان کردی؟

-نه..

-شامپو صدر صحت...برای شما ساخته شده است..برای موهای چرب...موهای نرم..جلو گیری از ریزش مو..افزایش رویش مو...و کلن هزاران کار دیگر با مو انجام می دهد....تازه از همه مهم تر اینه که چشم رو هم نمی سوزونه..

-پس عجب شامپوی خوبیه...بیا با هم از شامپو صدر صحت استفاده کنیم..

-بسه...بسه..مرتیکه مزخرف زاده..حیف که مجبوریم برای اینکه پول دیونه خونه در بیاد این دیالوگ های مزخرفو بگیم...اه اه اه..

-منم همین طور...الان که فکر می کنم می بینم 3 هم دارم..

-اه اه اه..تو هم حالمو به هم زدی.. خب دیگه...من اومدم...یه ربع دیگه دم در خونتونم..آماده کن خودتو...

-باشه..میگم جک نداری بگی؟

-جک ندارم...یه خاطره کوتاه دارم...بگم؟

-بگو..

-دیروز نشستم تو تاکسی..رانندهه گفت مستقیم؟...گفتم :" پ ن پ"...محکم زد تو گوشم گفت این قرطی بازیا مال تو اینترنته...

-مرتیکه کانگورو برقی ...(...)....کمپوت نارگیل...استثنائن این ها رو این دفعه با تو نبودم...یا اون یارو بودم....مرتیکه (...)!اینم با تو بودم از بس خاطره ات بی مزه  بود..

 

این گفت و گو در همین مکان و همین زمان به پایان می رسد!


+طولانی نوشتیم تا جبران پست قبلی شود!

+عجب بارونی اومد دیروز...

 

همه با هم امیدواریم و +!